حزین لاهیجی:خداوندا تسلی کن، دل امّیدواران را به الفت آشتی ده، آن قرار بیقراران را
❈۱❈
خداوندا تسلی کن، دل امّیدواران را
به الفت آشتی ده، آن قرار بیقراران را
غم دیرینه دارد الفتی با چشم گریانم
شراب کهنه مشتاق است، ابر نوبهاران را
❈۲❈
نمکپروردهٔ عشقیم و داریم از لبت شوری
به مرهم آشنایی نیست، داغ دلفگاران را
سلوکم در طریق عشق با یاران به آن ماند
که مور لنگ همراهی کند، چابکسواران را
❈۳❈
گریبان چاک باشد دلق ما تردامنان تا کی؟
به می آلوده گردان، خرقهٔ پرهیزگاران را
دل عاجز، حریف ترک چشمت کی تواند شد؟
به خون غلتانده مژگانت، صف خنجرگذاران را
❈۴❈
حزین آسودگی صورت نبندد با سخنسنجی
کمند از پیچ و تاب خود بود، معنیشکاران را
کامنت ها