حزین لاهیجی:یا از سر روزگار برخیز یا از غم ننگ و عار برخیز
❈۱❈
یا از سر روزگار برخیز
یا از غم ننگ و عار برخیز
در پرده ی خواب غفلتی چند
ای دیده اعتبار برخیز
❈۲❈
دوران سر فتنه بازکرده ست
ای گردش چشم یار برخیز
یکسر شده نغمه ها مخالف
ای زخمهٔ کج، ز تار برخیز
❈۳❈
تا صافی می کنم ردا را
ای پرده، ز روی کار برخیز
ای دل چه نشسته ای فسرده
برخیز به عشق یار برخیز
❈۴❈
ساقی، کف ابر نوبهار است
ای رحمت کردگار، برخیز
پیمانه ات آب خضر دارد
مردیم ازین خمار، برخیز
❈۵❈
برخیز به رقص، کف فشانان
ای سرو کرشمه بار، برخیز
ماسوخته سموم هجریم
ای رشک گل و بهار برخیز
❈۶❈
از وعده به خون نشاند یارت
ای صبر، به زینهار برخیز
جانانه ره وفا نداند
ازکوچه انتظار برخیز
❈۷❈
ای تن دل ما گرفته از تو
زین آینه چون غبار برخیز
باید رفتن به اضطرارت
برخیز به اختیار برخیز
❈۸❈
گردون سر کارزار دارد
تا کار نگشته زار برخیز
گل بر سر خار می نشانند
زین مسند مستعار برخیز
❈۹❈
انداخته سایه بر سرت یار
ای عاشق بیقرار برخیز
کی قدر تو را رقیب داند؟
ای گل ز کنار خار برخیز
❈۱۰❈
افتاده حزین نیم بسمل
ای غمزهٔ جان شکار برخیز
کامنت ها