حزین لاهیجی:شب سودازدگان زلف پریشان تو بس صبح صادق نفسان چاک گریبان تو بس
❈۱❈
شب سودازدگان زلف پریشان تو بس
صبح صادق نفسان چاک گریبان تو بس
زمزم از حاجی و سرچشمه حیوان از خضر
لب ما جرعه کش از چاه زنخدان تو بس
❈۲❈
حسرتی در دلم از بال و پر افشانی نیست
بسملم را تپشی بر سر میدان تو بس
آشیان نیست به گلبن، هوس مرغ اسیر
دل ما در شکن طرّهٔ پیچان تو بس
❈۳❈
سرم آموختهٔ زانوی، غمخواران نیست
کوی میدان وفا در خم چوگان تو بس
عشق را نیست خراجی، به خرابی زدگان
عذر دیوان جزا، خاطر ویران تو بس
❈۴❈
شور محشر ز تو نقد آمده امروز حزین
داغ خورشید قیامت دل سوزان تو بس
کامنت ها