حزین لاهیجی:زد حلقه عشق، بر در دولتسرای ما نقش مراد شد، شکن بوریای ما
❈۱❈
زد حلقه عشق، بر در دولتسرای ما
نقش مراد شد، شکن بوریای ما
از غمزهٔ تو رفت ز خونم فسردگی
جوش نشاط زد، می مرد آزمای ما
❈۲❈
سیل عنان گسسته به دنبال می تپد
در وادیی که شوق بود، رهنمای ما
چون موج پی گسسته زند موجِ اضطراب
خاک از تپیدن دل بی دست و پای ما
❈۳❈
خوابت شد از فسانهٔ زاهد گران، حزین
بشنو نوایی از دل درد آشنای ما
کامنت ها