حزین لاهیجی:از چشم خویش باشد، باغ و بهار درویش صد رنگ گل برآرد، اشک از کنار درویش
❈۱❈
از چشم خویش باشد، باغ و بهار درویش
صد رنگ گل برآرد، اشک از کنار درویش
گر سیل فتنه گیرد، روی زمین سراسر
از جای خود نجنبد، کوه وقار درویش
❈۲❈
مهر، آیت جمالش، کین جلوه جلالش
هستند چرخ و انجم در اختیار درویش
ای منکر طریقت، بر جان خود ببخشای
تیغ برهنه باشد، جسم فگار درویش
❈۳❈
گر باد فتنه عالم، بر یکدگر برآرد
حاشا شود پریشان، مشت غبار درویش
هم عاشق است و معشوق،هم شاهد است و مشهود
عقل آگهی ندارد، ازکار و بار درویش
❈۴❈
جان حزین مسکین، از فقر زندگی یافت
آب حیات باشد، در جویبار درویش
کامنت ها