حزین لاهیجی:صبا از منزل سلمی، سلام آورد مستان را ز زلفش نامهٔ مشکین ختام آورد مستان را
❈۱❈
صبا از منزل سلمی، سلام آورد مستان را
ز زلفش نامهٔ مشکین ختام آورد مستان را
نسیم نو بهار آید، پریشان طرّه، چون سنبل
صبوحی نرگس مخمور جام آورد مستان را
❈۲❈
دریدن های جیب غنچه از باد سحرگاهی
برون از خرقهٔ ناموس و نام آورد مستان را
دو عالم خلوت یار است، مطرب پرده ای سر کن
سروش خاص او در بزم عام آورد مستان را
❈۳❈
سحر در پای خم بودیم، سرمست جبین سایی
خیال قامت او، در قیام آورد مستان را
لب ساقی خیال صلح شیخ و برهمن دارد
شراب کفر و دین سوزی، به جام آورد مستان را
❈۴❈
حزین از عارف رومی، صلای عشرت آورده
که ساقی هر چه دریابد، تمام آورد مستان را
کامنت ها