گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حزین لاهیجی:نگاهش با اسیران بر سر ناز است می‌دانم غرور مستی آن حسن طنّاز است، می‌دانم

❈۱❈
نگاهش با اسیران بر سر ناز است می‌دانم غرور مستی آن حسن طنّاز است، می‌دانم
چه حد دارم، که نام پنجهٔ مژگان او گیرم تذرو دل، اسیر چنگل باز است می‌دانم
❈۲❈
به شمع انجمن خاکستر پروانه می‌‎گوید که انجام محبّت رشک آغاز است می‌دانم
کنون زاهد که با رندان نشستی ترک تقوا کن که تار سبحه‌ات ابریشم ساز است می‌دانم
❈۳❈
نهان خال تو کی در سبزه خط می‌تواند شد؟ اگر صد پرده پوشی، نافه غمّاز است می‌دانم
نبخشد دود شمع خانقاه این روشنی با دل که این نور از فروغ گوهر راز است می‌دانم
❈۴❈
حزین را عقده‌های خاطر از یک پرسشت وا شد فسون لعل جان‌بخش تو، اعجاز است می‌دانم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۶۳۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها