حزین لاهیجی:شیر و شکر ز تلخی ایّام می کشم از زهر چشم، روغن بادام می کشم
❈۱❈
شیر و شکر ز تلخی ایّام می کشم
از زهر چشم، روغن بادام می کشم
در بزم عیش دور به ما دیر می رسد
یکسال در میانه چو گل جام می کشم
❈۲❈
در موج خیز عشق گران است لنگرم
باری که بر دل است به آرام می کشم
از طایر مراد کنارم نشد تهی
تا در غبار خاطر خود دام می کشم
❈۳❈
ساقی، کجاست بادهٔ آتش مزاج تو؟
صد رنگ خواری از خرد خام می کشم
در چشم روزنم نخلیده ست پرتوی
منّت ز بخت تیره سرانجام می کشم
❈۴❈
در عاشقی ندیده بهارم خزان، حزین
ساغر به یاد آن رخ گل فام می کشم
کامنت ها