حزین لاهیجی:آن نرگس میگسار دیدم آسودگی از خمار دیدم
❈۱❈
آن نرگس میگسار دیدم
آسودگی از خمار دیدم
دل جز ز خط و رخ تو نشکفت
بسیار گل و بهار دیدم
❈۲❈
چون شانه تمام، چاک شد دل
تا زلف تو در کنار دیدم
دل را به قرار عشقبازی
صد شکر که بی قرار دیدم
❈۳❈
آتشکده های دین ودل سوز
در سینهٔ داغدار دیدم
در پیچ و خم شکنج زلفت
آسایش روزگار دیدم
❈۴❈
پای دل خویش درگل اشک
درکوی تو استوار دیدم
افسانه عشق خود چو مجنون
افسانهٔ روزگار دیدم
❈۵❈
مطرب ز نوای عارف روم
این پرده بزن که یار دیدم
کامنت ها