حزین لاهیجی:چشم تو را ز جور، پشیمان نیافتم این کافر فرنگ مسلمان نیافتم
❈۱❈
چشم تو را ز جور، پشیمان نیافتم
این کافر فرنگ مسلمان نیافتم
با آنکه خون هر دو جهان را به خاک ریخت
تیغ کرشمهٔ تو پشیمان نیافتم
❈۲❈
از هر طرف که دیده گشودم گشاده بود
جایی به فیض کلبهٔ ویران نیافتم
رفتم که از شکنجه گردون برون روم
راهی بغیر چاک گریبان نیافتم
❈۳❈
مورم سری به غمکدهٔ خاک می کشد
آسایشی به ملک سلیمان نیافتم
چون لاله غیر داغ مرا درکنار نیست
هرگز گل امید به دامان نیافتم
❈۴❈
شاید دری ز غیب گشاید جنون عشق
فیضی ز فضل حکمت یونان نیافتم
نبود عجب اگر نفکندم به راه تو
این سر سزای آن خم چوگان نیافتم
❈۵❈
امشب که تیر آه حزین در جگر شکست
ناقوس دیر و بتکده نالان نیافتم
کامنت ها