حزین لاهیجی:نگاهی کن به حالم، دل به یغما دادهٔ عشقم نمیخیزد غبار من ز جا، افتادهٔ عشقم
❈۱❈
نگاهی کن به حالم، دل به یغما دادهٔ عشقم
نمیخیزد غبار من ز جا، افتادهٔ عشقم
سر از احوال من عقل گران جان درنمیآرد
سراپای دو عالم گشتم و بر جادهٔ عشقم
❈۲❈
رموز معنی از من پرس، افلاطون چه میداند؟
نیم از روستای عقل، شهریزادهٔ عشقم
به اوج سدره پرواز مرا کی سر فرود آید؟
قفسپروردهٔ تن نیستم، آزادهٔ عشقم
❈۳❈
ورق باشد به دستم از بیاض صبح روشنتر
که تعلیم سخن دادهست لوح سادهٔ عشقم
به چشم یار ماند مستی دنبالهدار من
که خود ساقیّ و خود پیمانه و خود بادهٔ عشقم
❈۴❈
حزین از دل چرا نومید باشم در طلبکاری
که خالی نیستم از جذبهای، بیجادهٔ عشقم
کامنت ها