حزین لاهیجی:عمارت برنمیتابم، ملامتخانهٔ عشقم نمیخواهد کسی آبادیم، ویرانهٔ عشقم
❈۱❈
عمارت برنمیتابم، ملامتخانهٔ عشقم
نمیخواهد کسی آبادیم، ویرانهٔ عشقم
ز داغ سینه دارم لالهزاری در کنار خود
ز سوز دل سمندر ساز آتشخانهٔ عشقم
❈۲❈
پس از مرگ از زمین مرقدم مردم گیا روید
مرا هرگز نسازد خاک پنهان، دانهٔ عشقم
قدم گر میکشد اشک از برم، سیلاب میآید
خرابی میکند تعمیر من، کاشانهٔ عشقم
❈۳❈
بدایت نیست سیرم را، نهایت نیست شوقم را
مپرس آغاز و انجام مرا افسانهٔ عشقم
گناه من چه باشد وز ثواب من چه میآید
قلم در کش بد و نیک مرا، دیوانهٔ عشقم
❈۴❈
حزین از نشئه سر جوش معنی نیستم خالی
تهی هرگز نمیگردم ز می، میخانهٔ عشقم
کامنت ها