حزین لاهیجی:دل به آب خضر و عمر جاودان نسپرده ایم جز به خاک آستانت نقد جان نسپرده ایم
❈۱❈
دل به آب خضر و عمر جاودان نسپرده ایم
جز به خاک آستانت نقد جان نسپرده ایم
حاش لله گل کند بوی شکایت از لبم
ما وفاداری به آن نامهربان نسپرده ایم
❈۲❈
در حریم آشنایی جان و دل بیگانه اند
راز پنهان را به این نامحرمان نسپرده ایم
می خلد از نیشتر افزون رگ غفلت به دل
نبض آگاهی به این خواب گران نسپرده ایم
❈۳❈
آرزوی جنت از کوی تو ما را ره نزد
درکف اندیشهٔ باطل، عنان، نسپرده ایم
دوری از حد رفت، رحمی بر دل زار حزین
اینقدرها، ما به خود تاب و توان نسپرده ایم
کامنت ها