گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حزین لاهیجی:سحر اشکم خروشان بود و آهم شیون افکن هم دل شوریده می نالید و ناقوس برهمن هم

❈۱❈
سحر اشکم خروشان بود و آهم شیون افکن هم دل شوریده می نالید و ناقوس برهمن هم
نه ای هم چشم من، ای شمع محفل گریه کمترکن سرشک از دیده می بارید با من ابر بهمن هم
❈۲❈
تماشای گل و سنبل فریبد کی نگاهم را؟ که چشمی می توانم آب داد از دود گلخن هم
شب و روز دگر می بایدم از زلف و رخسارش شب تاریک در یادش گذشت و روز روشن هم
❈۳❈
به محشر می برم سرمایه، زهرآلود پیکانی که چشم التفاتی داشت تیرش با دل من هم
بن هر لخت سنگ از خوش نشینان می دهد یادی پریشان سایه های بید در دامان گلشن هم
❈۴❈
محال است اینکه از افسانه با خواب آشنا دارد به راهت دیدهٔ حیرت نگاهان، چشم روزن هم
فراغت گوشه ها داریم، هر جا خوش کنی بنشین دل خالی ز غیر و دیدهٔ پاکیزه دامن هم
❈۵❈
غبار رهگذارت گشتم و از سرگرانیها نیفشاندی کف خاک مرا در چشم دشمن هم
تو تا رفتی ز گلزار، ای بهار کام بخشیها پریشان طره سنبل شد، گریبان پاره سوسن هم
❈۶❈
حزین انصاف اگر باشد چرا گل واکند گوشی؟ نیم خاموش گشت و عندلیبان نوازن هم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۷۳۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها