حزین لاهیجی:ساقی دم صبوح است، خورشید جام گردان دور زمانه یکدم، حسب المرام گردان
❈۱❈
ساقی دم صبوح است، خورشید جام گردان
دور زمانه یکدم، حسب المرام گردان
بی می زلال کوثر زهر است در روانها
تلخ است کام جانها عیشی به کام گردان
❈۲❈
مهر جهان فروزی، فیضت کران ندارد
از می هلال ساغر، ماه تمام گردان
دردی جام لعلی بر خاک عاشقان ﺭﯾﺰ
رخسار بوالهوس را، بیجاده فام گردان
❈۳❈
بی باده شهر هستی امن و امان ندارد
بغداد خطّهٔ جام، دارالسّلام گردان
در مشرب فتوت، می را حلال کردی
در مذهب مروّت غم را حرام گردان
❈۴❈
یک جرعه می رساند از فرش تا به عرشم
خاکی نهاد خود را عالی مقام گردان
کلکم ز نغمه چون نی میراب رحمت توست
دل را به حرمت می بیت الحرام گردان
❈۵❈
رندی و مستیم را، شاهد پرستیم را
مشهور خاص کردی، معلوم عام گردان
با جان سخت عاشق گر کارزار خواهی
تیغ جگر شکافی از غمزه وام گردان
❈۶❈
در حلقهٔ ارادت، کشور گدای عشقیم
کیهان خدای حسنی، ما را غلام گردان
در عشق شوخ چشمان، رم خوردگان عقلیم
وحشی نگاه خود را یک لمحه رام گردان
❈۷❈
شبهای تیره روزان زان رخ صباح کردی
تاریک روز ما را، زان طرّه شام گردان
کنعانیان به بویی از مصر حسن شادند
پیغمبر صبا را، فرّخ پیام گردان
❈۸❈
خون حزین بسمل از غمزه ریز و او را
در محضر قیامت فرخنده نام گردان
کامنت ها