گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حزین لاهیجی:نامه ات خواندم و می بایدم افشان کردن قطره ای چند سرشک از مژه غلتان کردن

❈۱❈
نامه ات خواندم و می بایدم افشان کردن قطره ای چند سرشک از مژه غلتان کردن
بعد ازین شکوه کنم پیشه که معلومم شد در دلت کرده اثر، شکوهٔ هجران کردن
❈۲❈
زده ای طعنه به حالم که چرا صبرت نیست؟ هجر را صبر نیارد به دل آسان کردن
گفته ای پیر شدی دل ز جوانان برگیر کافر عشق محال است مسلمان کردن
❈۳❈
داده ای بیم من از غمزه که خونت هدر است نرخ جان کس نتواند چو من ارزان کردن
داده ای پند که باید ز کسان راز نهفت غم دل را نتوانم ز تو پنهان کردن
❈۴❈
گفته ای در غم ما ترک مراد خود کن تو و بخشایش بی حد، من و عصیان کردن
کرده ای منع که دیدارپرستی کفر است عاشق از عشق محال است پشیمان کردن
❈۵❈
گفته ای وصل محال است، تمنا چه کنی؟ چه کنم؟ ترک تمنای تو نتوان کردن
کردهای امر که دامان ورع پاک بشوی از جگر خون شدن و از مژه طوفان کردن
❈۶❈
گفته بودی که چه خواهد دلت ای سرگردان؟ گرد سر گردمت، آن طره پریشان کردن
تو و آن جلوهٔ مستانهٔ نظاره فریب من و جان در سر آن سرو خرامان کردن
❈۷❈
من به خونین جگری جان و دل از کف دادن تو به جادونگهی غارت ایمان کردن
این جواب غزل خواجه سنایی‌ست حزین خواهد این تازه غزل، ناز به دیوان کردن

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۷۷۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها