حزین لاهیجی:مطلوب در لباس طلبکار آمده خود را به صد نیاز پرستار آمده
❈۱❈
مطلوب در لباس طلبکار آمده
خود را به صد نیاز پرستار آمده
مستور بود چهره ی زیبا نگار ما
مستانه باز بر سر اظهار آمده
❈۲❈
جز یار هیچکس سر بازار عشق نیست
یوسف به شیوه های خریدار آمده
از چشم خویش تا نگرد روی خویش را
گردیده، دیده، طالب دیدار آمده
❈۳❈
گاهی به شمع تقوی و زهد آستین فشان
مست و خراب از در خمّار آمده
گاهی دریده خرقهٔ ناموس و ننگ را
فارغ ز قید سبحه و زنار آمده
❈۴❈
گاهی نموده شیوه اقرار را شعار
گاهی به طنز بر سر انکار آمده
گه آتش چمن شده گه شمع انجمن
هم خانه سوز و خانه نگهدار آمده
❈۵❈
ای دیده احولی بگذار و غلط مبین
آن یار بین به کسوت اغیار آمده
ای دل، ز دیده پردهٔ پندار دور دار
گوهر فروز دیدهٔ بیدار آمده
❈۶❈
یار است یار،کز لب همچون زلال خویش
درکام تشنه، قلزم زخار آمده
یار است یار کز لب مسکین نواز خویش
در دامن صدف در شهوار آمده
❈۷❈
یار است یار،کز نگه دلفریب خویش
آشوب شهر و فتنه بازار آمده
یک پرتو است، کرده جهانی پر از ظلال
یک جلوه است، مختلف آثار آمده
❈۸❈
عالم سواد نافهٔ آن خال مشکبوست
یک نفخه زان شمیم به تاتار آمده
سنبل به تاب و لاله سیه مست و گل به ناز
یک جلوه ز آن جمال به گلزار آمده
❈۹❈
در گوش دل، گدای خرابات عشق را
انی اَنَااللّه از در و دیوار آمده
آن جلوه ای که کوه نیاورد تاب او
در طور عشق سالک اطوار آمده
❈۱۰❈
عنقای مغربی که زمین زیر بال اوست
از بوالحسن به حضرت عطار آمده
گاهی فتاده مست به پای بت مغان
گاهی به صدر مصطبه هشیار آمده
❈۱۱❈
از فیض اوست کاین دل شوریدهٔ حزین
بحر محیط و مخزن اسرار آمده
کامنت ها