حزین لاهیجی:دل، سیه مست به سودای تو از جا رفته از نگاه تو چها بر سر تقوا رفته
❈۱❈
دل، سیه مست به سودای تو از جا رفته
از نگاه تو چها بر سر تقوا رفته
هرکس از لعل توکام دل ناشادگرفت
چارهٔ ماست که از یاد مسیحا رفته
❈۲❈
نتواند که رود از دل فرهاد برون
نقش شیرین اگر از صفحه خارا رفته
گرد راهش بود از نکهت گل مشکینتر
هرکه از جلوه رخسار تو از جا رفته
❈۳❈
کشش اوست که ما را برد از خویش حزین
شبنم از جذبه خورشید به بالا رفته
کامنت ها