گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حزین لاهیجی:نمی بینم کسی از آشنارویان به جا مانده در این غربت همین آیینهٔ زانو به ما مانده

❈۱❈
نمی بینم کسی از آشنارویان به جا مانده در این غربت همین آیینهٔ زانو به ما مانده
جدا از نعمت دیدار آن شیرین دهان، چشمم تهی چون کاسهٔ دریوزه در دست گدا مانده
❈۲❈
به حسرت تا کشید از سینه ام صیاد پیکان را دلم ماند به آن یاری که از یاری جدا مانده
ز دامان وصال او بهاری در نظر دارم که رنگی بر کف مژگان از آن گلگون قبا مانده
❈۳❈
نمی گردد دل سختش تهی از کینه عاشق ز ما تا مشت خاکی درکف باد صبا مانده
برآ از خرقه، ای فقر همایون، سرفرازی کن که دولت زبر بار منت بال هما مانده
❈۴❈
پرافشانی کن ای مرغ دل آزاده در گلشن که زاهد از ردا و سبحه در دام ریا مانده
ز کار بسته دل چون جرس پیوسته نالانم خجل در عقدهٔ من ناخن مشکل گشا مانده
❈۵❈
حزین خسته دل را ای محبت خوار نگذاری که این مرغ پریشان نغمه، از گلزارها مانده

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۱۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها