حزین لاهیجی:به قید جسم ز جان جهان چه می دانی؟ تو دل نداده ای، از دلستان چه می دانی؟
❈۱❈
به قید جسم ز جان جهان چه می دانی؟
تو دل نداده ای، از دلستان چه می دانی؟
نگشته در رهِ یوسف، سفید دیده تو را
غبار رهگذر کاروان چه می دانی؟
❈۲❈
چو طفل، در طلب مدّعا فشانی اشک
بهای این گهر رایگان چه می دانی؟
ز جا نرفته ای از جلوهٔ پریزادان
خرام آن نگهِ سرگران چه می دانی؟
❈۳❈
مدام لعل لب خویش در دهن داری
حرارت جگر تشنگان چه می دانی؟
تو را که صیرفی عشق بر محک نزده ست
عیار چهرهٔ زرد خزان چه می دانی؟
❈۴❈
حدیث زاهد دم سرد بسته گوشت را
ترانهٔ من آتش زبان چه می دانی؟
گرفته روزن گوشت به قیل و قال جدل
سخن سرایی این بی زبان چه می دانی؟
❈۵❈
به چار موجهٔ اجزای خویش دربندی
حزین گوشه نشین را نشان چه می دانی؟
کامنت ها