حزین لاهیجی:بر هر زمین که جلوه کنی آسمان کنی می زیبدت که ناز به کون و مکان کنی
❈۱❈
بر هر زمین که جلوه کنی آسمان کنی
می زیبدت که ناز به کون و مکان کنی
این لطف جلوه ای که ز سرو تو دیده ام
بر خاک اگر گذر فکنی پرنیان کنی
❈۲❈
هر جا گشایی از پی دل زلف پرشکن
مرغان سدره را همه بی آشیان کنی
مشکین شود غزال نگاهت به یک نظر
ای کاش جیب بخت مرا سرمه دان کنی
❈۳❈
ای عندلیب با تو مرا حقّ صحبت است
خواهم که خاک تربت ما گل فشان کنی
دزدد به کام خویش زبان، شمع انجمن
هر جا که شرح قصّهٔ سوز نهان کنی
❈۴❈
گردد طراز دامن دشت جنون حزین
خونابه ای که از رگ مژگان روان کنی
کامنت ها