حزین لاهیجی:ای سوختهٔ عشق چرا کم ز سپندی؟ از خویش برون آی به یاهوی بلندی
❈۱❈
ای سوختهٔ عشق چرا کم ز سپندی؟
از خویش برون آی به یاهوی بلندی
بر خویش نبالیم به درویشی و شاهی
بر دوش نداریم پلاسی و پرندی
❈۲❈
با سوخته جانان چه کند آتش دوزخ
من ساخته ام با تب هجران تو چندی
مردی بود از نفس خطرناک گذشتن
زبن خندق آتش، بجهانیم سمندی
❈۳❈
گفتی که حزین در غم ما، حال دلت چیست؟
آتش به دل سوخته ام باز فکندی
کامنت ها