حزین لاهیجی:به قید آب وگل ای جان ناتوان چونی؟ دپن کهن قفس ای سدره آشیان، چونی؟
❈۱❈
به قید آب وگل ای جان ناتوان چونی؟
دپن کهن قفس ای سدره آشیان، چونی؟
تو شمع محفل انسی به تیره وحشتگاه
تو زبب ىسند قدسی، بر آستان چونی؟
❈۲❈
عنان گسسته، تو را بحر جود میجوید
به ریگ بادیه، ای ماهی تپان چونی؟
زلال خضر، تو را، سینه چاک می طلبد
نفس گداخته، دنبال کاروان چونی؟
❈۳❈
به جلوه بود، مدار تو شوخ چشم شرار
نشسته در دل سنگ، ای سبک عنان چونی؟
تو رشک یوسف مصری، فتاده در چه تن
تو بازکنگر عرشی، به خاکدان چونی؟
❈۴❈
فروغ حسن تو را آفت زوال نبود
به عقده ذنب ای مهر خاوران چونی؟
هلاک شیوه شوخی شوم که گفت، حزین
جدا ز وصل من ای زار خسته جان چونی؟
کامنت ها