گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حزین لاهیجی:توکز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظر باشی چه خواهد شد سرت گردم، شب ما را سحر باشی؟

❈۱❈
توکز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظر باشی چه خواهد شد سرت گردم، شب ما را سحر باشی؟
دو عالم از فروغ روی او، یک چشم بینا شد نبینی روی هجران را، اگر صاحب نظر باشی
❈۲❈
سروش مقدم جانان رسید، از بال پروازت مرا ای هدهد جان زنده کردی، خوش خبر باش
برآ از خود، فضای بیخودی را هم تماشا کن چرا چون برق، درقید حیات مختصر باشی؟
❈۳❈
سَرِ پایی بزن مستانه، سامان دو عالم را چرا از فکر صندل، در خمار دردسر باشی؟
پریشانی بود موج خطر، پرشور دریا را کنی گردآوری گر قطرهٔ خود را، گهر باشی
❈۴❈
حزین ، افشاندن دامن، ندارد این قدر کاری برای خردهٔ جان، چند لرزان، چون شرر باشی؟

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۷۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها