حزین لاهیجی:چه خوش بود که به دی، طرح نوبهار کشی پیاله بر رخ آن آتشین عذار کشی
❈۱❈
چه خوش بود که به دی، طرح نوبهار کشی
پیاله بر رخ آن آتشین عذار کشی
رهین دست حمایت شود، چراغ دلم
شبی که دست بر آن زلف تابدار کشی
❈۲❈
نمی کشی چو نقاب از رخ نهفته، چرا
نظاره را به سر راه انتظار کشی؟
رخت بهشت برین است، با بهار چه کار؟
لبی چو میکده داری، چرا خمار کشی؟
❈۳❈
دراز شد شب هجران ز آسمان، وقت است
که انتقامِ من تیره روزگار کشی
دمید صبح بهار خطت، سزد که مرا
قلم به دفتر غمهای بی شمار کشی
❈۴❈
جواب نکتهٔ رنگین اوحدی ست حزین
سزد که بر ورق لاله، این نگار کشی
کامنت ها