حزین لاهیجی:خامه فروهشته بود، آیت تنزیل را باز دمیدن گرفت، صور سرافیل را
❈۱❈
خامه فروهشته بود، آیت تنزیل را
باز دمیدن گرفت، صور سرافیل را
حجت ناطق منم، کوری دعوی گران
تیغ زبانم گرفت، خطه تخییل را
❈۲❈
چون عرق افشان شود، کلک گهر ریز من
با خوی خجلت بشو، حاصل تحصیل را
کودک تی تی کنی! قافیه سنجی بهل
چون به سخن بنگری، صاحب انجیل را؟
❈۳❈
جوهریانت مباد، سخرهٔ گیتی کنند
در صف گوهر مکش، مهرهٔ سجیل را
محفل طور است این، شمع مزار تو چیست؟
جانب ایمن مبر، بیهده قندیل را
❈۴❈
شوق چو سیمرغ را، بال گشاید بر اوج
در بر خفاش نه، بال ابابیل را
صعوه مسکین کجا، قله ی قاف ازکجا؟
پشّه چه پهلو زند، طنطنهٔ پیل را
❈۵❈
ذره چه شوخی کند، با علم آفتاب؟
قطره هماورد نیست، بارقهٔ نیل را
چون لب داوود دل، لحن زبور آورد
بر لب زنبور زن، طعنهٔ تنکیل را
❈۶❈
پیش حزین از سخن، عرض تجمّل مکن
تحفه به خاقان مبر، موزه و زنبیل را
کامنت ها