حزین لاهیجی:بسته پای چو من بی پر و بالی که مپرس زیر لب دارم ازین عقده، سؤالی که مپرس
❈۱❈
بسته پای چو من بی پر و بالی که مپرس
زیر لب دارم ازین عقده، سؤالی که مپرس
جلوهٔ شمع تجلّی، شب هجران تو داشت
با خیال تو، مرا بود وصالی که مپرس
❈۲❈
رخت از آن کوی پی عزم سفر می بستم
دل به دامان من آویخت، به حالی که مپرس
کامنت ها