حزین لاهیجی:یکی از اهل ورع، گاوی را جانب مسجد آدینه بخواند
❈۱❈
یکی از اهل ورع، گاوی را
جانب مسجد آدینه بخواند
که بیا همره من تا مسجد
گاو از دعوت عابد درماند
❈۲❈
گفت با خود که شگفتی ست شگرف
هیچ عاقل سخن این گونه نراند
سنّت و فرض، به من فرمان نیست
گهر ذکر نیارم افشاند
❈۳❈
نتوانم که دهم بانگ نماز
می نیارم ورقی قرآن خواند
نه امامت، نه خطابت دانم
سخن از وعظ، نیارم شنواند
❈۴❈
گاو را هیچکس از مسجدیان
نه به منبر، نه به محراب نشاند
از پی دعوتم این مرد خدای
بی سبب نیست که این مژده رساند
❈۵❈
آب از چاه کشیدن دانم
زیر این بارگران باید ماند
کامنت ها