حزین لاهیجی:حزین، از تقاضای همّت برآنم که خوان سخن را به اخوان فرستم
❈۱❈
حزین، از تقاضای همّت برآنم
که خوان سخن را به اخوان فرستم
ز شوری که از سینه ام موج زن شد
به زخم جگرها، نمکدان فرستم
❈۲❈
زکلک عراقی نژاد خود، از هند
سوادی به خاک صفاهان فرستم
چه پوشم گهر را زگوهرشناسان؟
از این لعل، درجی به گیلان فرستم
❈۳❈
شکنج قفس، تنگ دارد دلم را
صفیری به مرغ گلستان فرستم
ز خاک ره کلک آهو خرامم
شمیمی به ناف غزالان فرستم
❈۴❈
رطب های شیرین تر از قند مصری
به رطب اللسانان عدنان فرستم
در این قحط سال بلاغت، حدیثی
به معجز بیانان قحطان فرستم
❈۵❈
چو برقع گشایم ز رخسار معنی
فروغی به خورشید تابان فرستم
کلام من از فهم شاعر فزون است
مگر ارمغان حکیمان فرستم
❈۶❈
تراشیدم از دل سخن را که شاید
به دریادلی، زادهٔ کان فرستم
بر آنم که اوراق اشعار خود را
چو شیرازه بندم، به لقمان فرستم
❈۷❈
سخن های من گرچه جان است یکسر
همان به که جان را به جانان فرستم
سپهر فضایل، ملاذ افاضل
که سویش تحیّت فراوان فرستم
❈۸❈
به شبل نبی و ولی، صدر اعظم
جگر پاره ای چند، شایان فرستم
ز ابر قلم، تحفهٔ محفلِ او
به خاک نجف، دُرّ غلتان فرستم
❈۹❈
گذارم من این رسم،کز تنگدستی
کمین قطره را سوی عمّان فرستم
چو خود دورم از وصل آن یار دیرین
ستم نامهٔ جور هجران فرستم
کامنت ها