حزین لاهیجی:تو را تا نباشد گرانمایه ای به از خامشی، نیست پیرایه ای
❈۱❈
تو را تا نباشد گرانمایه ای
به از خامشی، نیست پیرایه ای
نداری زبان سخن گستری
چرا مستمع را، جگر می خوری؟
❈۲❈
به گفتار، ضایع مکن خویش را
مشوران دل حکمت اندیش را
حزین، ار چه گفتار در شان توست
سخن، کار کلک زبان دان توست
❈۳❈
خمش کن، که گوهر شناسنده نیست
بهای خزف ریزه و دُر یکی ست
ستاینده خواهد نیوشنده ای
تو بیهوده تا چند، کوشنده ای؟
❈۴❈
ز داننده، کم گفتن اکنون نکوست
جهان پر ز نادان بسیار گوست
گذشتند یاران معنی گرای
چو رهرو نبینی مجنبان درای
❈۵❈
نهفتن سخن را ز نابخردان
صواب است، مگشای بیجا زبان
کامنت ها