حزین لاهیجی:ذکر مستضعفین در استثنا شاهد است و به مدعاست گوا
❈۱❈
ذکر مستضعفین در استثنا
شاهد است و به مدعاست گوا
چون هدایت میسّرش نشود
خضر توفیق، رهبرش نشود
❈۲❈
کار آن کس حواله با کرم است
روز عدل است و معدلت حَکَم است
و آنکه او را رسیده باشد شرع
شده آگه ز دین، چه اصل و چه فرع
❈۳❈
لیکن از سرکشیّ نفس عنید
یا ز شرّ تعصّب و تقلید
همه شرع را کند انکار
یا به مغزش نیاورد اقرار
❈۴❈
باشد این نوع کفر، کفر جحود
آوخ آوخ ز شرّ نفس عنود
گفته یزدان عذاب آن را سخت
به جهنم کشید خواهد رخت
❈۵❈
وآنکه او را رسیده باشد دین
بسته باشد به خویش، شرع متین
کرده اندیشه،کرّ و فرّی را
جَرّ نفعی و دفع ضرّی را
❈۶❈
معرفت با زبان و ظاهر حال
منکران به قلب زشت سگال
این مسمّی بود به کفر و نفاق
سَیَذوقوا و ما لهم مِن واق
❈۷❈
اعتراف زبان ندارد سود
در اشدّ عذاب خواهد بود
وآنکه او را رسیده باشد کیش
معترف هم به باطن سر خویش
❈۸❈
لیکن انکار آن کند به زبان
از حسد یا تعصب و طغیان
باشد این کفر را تهوّر، نام
به الیم عذاب، زهرآشام
❈۹❈
و آن که آگه بود ز دین حقیق
کرده هم از زبان و دل تصدیق
لیکن او را بصیرتی نبود
نور چشم و سریرتی نبود
❈۱۰❈
کجی رای و فهم و فکر غلط
می برد مرد را به دار سخط
حبّ تقلید قول کج فهمان
گمرهی در تعصب ایمان
❈۱۱❈
کافرت می کند به کفر و ضلال
در ضلالت مجو نجات مآل
و آن که آگه بود ز دعوت دین
وز بصیرت، مصدّقش به یقین
❈۱۲❈
به زبان مؤمن و به دل مؤمن
کرده اذعان، به ظاهر و باطن
لیکن از امر و نهی درگذرد
این تجاوز، گهی به کار برد
❈۱۳❈
داند آن شیوه را خطا و زلل
معترف خود به قبح ما یفعل
غلبات هوا و نفس فضول
داردش بر خلاف حکم رسول
❈۱۴❈
نام این کفر، فسق و عصیان است
فسق، نفی کمال ایمان است
فسق و عصیان اگر چه ای کامل
اصل ایمان نمی کند زایل
❈۱۵❈
لیک نقص کمال آن باشد
سلب حسن و جمال آن باشد
چون کبایر ازو شود صادر
می توان گفتش آن زمان، کافر
❈۱۶❈
هرکه عاصی به کردگار شود
مستحق دخول نار شود
اصل ایمان سرشت اگر داری
نکند دفع این سزاواری
❈۱۷❈
اثر، ایمانش آنقدر دارد
که سزای خلود نگذارد
در همه حال، چونکه بدهد سود
می توانی شمردنش مقصود
کامنت ها