حزین لاهیجی:عجب عهدیست ایام جوانی گل افشان بهار زندگانی
❈۱❈
عجب عهدیست ایام جوانی
گل افشان بهار زندگانی
طبایع ذوق یاب شکر نوش
مشاعر، شیر مست بادهٔ هوش
❈۲❈
قوی، از اعتماد تن قوی پشت
کلید فتح باب عیش در مشت
لب مشرب، به ساغر آرزومند
دهان صبح عشرت در شکرخند
❈۳❈
به جام فهم، فکرت های صافی
سراندیشه، مستِ موشکافی
غم دل از شراب عشق در جوش
به رندی، شاهد تقوی در آغوش
❈۴❈
دماغ زهد خشک از باده سرشار
حدیث پارسایی، خاطرآزار
خرد محو تجلی های معنی
به هر صورت تسلّیهای معنی
❈۵❈
به ذوقی، کوهکن را کام شیرین
غزال عیش، رام ویس و رامین
ز جام حسن، مجنون رفته از هوش
به داغ عشق، لیلی نسترن پوش
❈۶❈
دل بلبل به خونین ناله خرسند
دهان غنچه لبریز شکرخند
بهاران برگ و ساز آرای گلشن
چمن سیران ز هر شاخی نوازن
❈۷❈
نواسنجان بستان خاطر آزاد
دماغ عندلیبان نکهت آباد
چمن چون نوعروسان بر سر ناز
نگارین جلوه چون طاووس طنّاز
❈۸❈
به صد نیرنگ، رنگ گل در افسون
که بلبل را زند پیمانه در خون
عبیرآساست گیسوی ریاحین
به تاب افکنده سنبل، زلف پرچین
❈۹❈
صبا در کوچه های نکهت گل
سراسر گرد، چون آشفته بلبل
چو ما تر دامنان، ابر بهاری
ز مینای شفق، در می گساری
❈۱۰❈
دل آشوب است چاک سینهٔ گل
پریشان است جعد زلف سنبل
ز جوش سبزه نو خط شد لب جو
بیا ای ساقی مشکینه گیسو
❈۱۱❈
به صید وحشتم بگشای دامی
غبار از خاطرم بزدا به جامی
کامنت ها