حزین لاهیجی:از حرف وداع، دیده جیحون شد و رفت هوش از سر سودا زده مجنون شد و رفت
❈۱❈
از حرف وداع، دیده جیحون شد و رفت
هوش از سر سودا زده مجنون شد و رفت
تن شعله کشید و دود آهی برخاست
دل خون شد و خون ز دیده بیرون شد و رفت
کامنت ها