هلالی جغتایی:می خواهم و کنجی که بجز یار نباشد من باشم و او باشد و اغیار نباشد
❈۱❈
می خواهم و کنجی که بجز یار نباشد
من باشم و او باشد و اغیار نباشد
آنجا اثر رحمت جاوید توان یافت
کان جا ز رقیبان تو آثار نباشد
❈۲❈
هر جا حبیبست بپهلوی رقیبست
در باغ جهان یک گل بی خار نباشد
بر من، که گرفتار توام، رحم مفرمای
رحمست بر آن کس که گرفتار نباشد
❈۳❈
ما خانه خرابیم و نداریم پناهی
ویرانه ما را در و دیوار نباشد
تقصیر و فارسم رقیبست، عجب نیست
هرگز سگ دیوانه وفادار نباشد
❈۴❈
بی یار بعالم نتوان بود، هلالی
عالم بچه کار آید اگر یار نباشد؟
کامنت ها