گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:یار اگر مرهم داغ دل محزون نشود با چنین داغ دلم خون نشود چون نشود؟

❈۱❈
یار اگر مرهم داغ دل محزون نشود با چنین داغ دلم خون نشود چون نشود؟
جز دل سخت تو خون شد همه دلها ز غمم دل مگر سنگ بود کز غم من خون نشود
❈۲❈
این که با ما ستمت کم نشود باکی نیست کوشش ما همه اینست که: افزون نشود
گر بسر منزل لیلی گذری، جلوه کنان نیست ممکن که: ترا بیند و مجنون نشود
❈۳❈
بسکه در ناله ام از گردش گردون همه شب هیچ شب نیست دو صد ناله بگردون نشود
گفته ای: خون تو ریزم، چه سعادت به ازین؟ نیت خیر تو، یارب، که دگرگون نشود
❈۴❈
واعظا، ترک هلالی کن و افسانه مخوان کشته عشق بتان زنده بافسون نشود

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۵۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها