گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:وه! که بازم فلک انداخت به غوغای دگر من به جای دگر افتادم و دل جای دگر

❈۱❈
وه! که بازم فلک انداخت به غوغای دگر من به جای دگر افتادم و دل جای دگر
یک دو روز دگر، از لطف به بالین من آی که من امروز دگر دارم و فردای دگر
❈۲❈
غالبا تلخی جان کندن من خواست طبیب که به جز صبر نفرمود مداوای دگر
پا نهم پیش، که نزدیک تو آیم، لیکن از تحیر نتوانم که نهم پای دگر
❈۳❈
با من آن کرد، بیک بار، تماشای رخت که مرا یاد نیاید ز تماشای دگر
اگر اینست پریشانی ذرات وجود کاش! هر ذره شود خاک بصحرای دگر
❈۴❈
پیش ازین داشت هلالی سر سودای کسی دید چون زلف تو، افتاد به سودای دگر

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۸۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

علی نوری
2017-06-09T09:48:02
این غزل بسیار زیبا را استاد دردشتی به زیبایی خوانده است.