گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:حاش لله! کز رخت چشم افگنم سوی دگر خوش نمی آید بجز روی توام روی دگر

❈۱❈
حاش لله! کز رخت چشم افگنم سوی دگر خوش نمی آید بجز روی توام روی دگر
تازه گلهای چمن خوشرنگ و خوشبویند، لیک گل رخ ما رنگ دیگر دارد و بوی دگر
❈۲❈
زینت آن روی نیکو خال بس، خط، گو: مباش حسن او را در نمی باید سر موی دگر
کشتن آمد خوی آن بی رحم وز آنم باک نیست باک از آن دارم که گیرد غیر ازین خوی دگر
❈۳❈
روز محشر، کز جفای نیکوان نالند خلق باشد آن بدخوی را هر سو دعاگوی دگر
هر کرا خاک سر کوی تو دامن گیر شد کی بدامانش رسد گرد سر کوی دگر؟
❈۴❈
دی چو با آن زلف و رخ سوی هلالی آمدی رفت آرام و قرارش هر یکی سوی دگر

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۸۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها