هلالی جغتایی:یار من، وه! که مرا یار نداند هرگز قدر یاران وفادار نداند هرگز
❈۱❈
یار من، وه! که مرا یار نداند هرگز
قدر یاران وفادار نداند هرگز
خوش طبیبیست مسیحا دم و جان بخش ولی
چاره عاشق بیمار نداند هرگز
❈۲❈
دردمندی، که چو من، تلخی هجران نچشید
لذت شربت دیدار نداند هرگز
ما کجا قدر تو دانیم؟ که یک موی ترا
هیچ کس قیمت و مقدار نداند هرگز
❈۳❈
تا رخت هست کسی کی طرف گل بیند؟
مگر آنکس که گل از خار نداند هرگز
درد خود با تو چه گویم؟ که دل نازک تو
حال دلهای گرفتار نداند هرگز
❈۴❈
از هلالی مطلب هوش، که آن مست خراب
شیوه مردم هشیار نداند هرگز
کامنت ها