گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:یار من با دگران یار شد، افسوس افسوس! رفت و هم صحبت اغیار شد، افسوس افسوس!

❈۱❈
یار من با دگران یار شد، افسوس افسوس! رفت و هم صحبت اغیار شد، افسوس افسوس!
سالها عهد وفا بست، ولی آخر کار عهد بشکست و جفاگار شد، افسوس افسوس!
❈۲❈
آنکه چون روز شب عیشم ازو روشن بود رفت و روزم چو شب تار شد، افسوس افسوس!
آنکه هم راحت جان بود و هم آسایش دل قصد جان کرد و دلازار شد، افسوس افسوس!
❈۳❈
گفتم: ای دل، بکمند سر زلفش نروی عاقبت رفت و گرفتار شد، افسوس افسوس!
آن همه گوهر دانش که بچنگ آوردم ناگه از دست بیکبار شد، افسوس افسوس!
❈۴❈
مدتی داشت هلالی ز بتان عزت وصل عزتی داشت، ولی خوار شد، افسوس افسوس!

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۹۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها