گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:وای! که جانم نشد از غم هجران خلاص کاش اجل در رسد تا شوم از جان خلاص!

❈۱❈
وای! که جانم نشد از غم هجران خلاص کاش اجل در رسد تا شوم از جان خلاص!
جمله اسیر تواند، وه! چه عجب کافری! کز غم عشق تو نیست هیچ مسلمان خلاص
❈۲❈
بسته زلف توایم، رستن ما مشکلست هر که گرفتار تست کی شود آسان خلاص؟
عاشق محروم تو بار سفر بست و رفت شکر، که یک بارگی گشت ز حرمان خلاص
❈۳❈
جام تو، ای می فروش، بی می راحت مباد زانکه بدور توام از غم دوران خلاص
کاش! بساحل کشد رخت من از موج غم آنکه شد از لطف او نوح ز توفان خلاص
❈۴❈
مرد هلالی و بود عاشق خوبان هنوز وای! که مسکین نگشت هرگز ازیشان خلاص

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۱۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها