گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:ز سوز سینه، هر دم، چند پوشم داغ هجران را؟ دگر طاقت ندارم، چاک خواهم زد گریبان را

❈۱❈
ز سوز سینه، هر دم، چند پوشم داغ هجران را؟ دگر طاقت ندارم، چاک خواهم زد گریبان را
بزن یک خنجر و از درد جان کندن خلاصم کن چرا دشوار باید کرد بر من کار آسان را؟
❈۲❈
نمی خواهم که خط بالای آن لب سایه اندازد که بی ظلمت صفای دیگرست آن آب حیوان را
بزلفت بسته شد دلهای مشتاقان، بحمدالله عجب جمعیتی روزی شد این جمع پریشان را!
❈۳❈
کسی چون جان برد زین کافران سنگدل، یارب؟ که در یک لحظه میریزند خون صد مسلمان را
طبیبا، تا بکی بر زخم پیکانش نهی مرهم؟ برو، مگذار دیگر مرهم و بگذار پیکان را
❈۴❈
هلالی، دل منه بر شیوه آن شوخ عاشق کش سخن بشنو و گرنه بر سر دل می کنی جان را

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها