هلالی جغتایی:ای در دلم ز آتش عشق تو صد الم هر یک الم نشانه چندین هزار غم
❈۱❈
ای در دلم ز آتش عشق تو صد الم
هر یک الم نشانه چندین هزار غم
وصل تو زود رفت و فراق تو دیر ماند
فریاد ازین عقوبت بسیار و عمر کم!
❈۲❈
دانی کدام روز عدم شد وجود ما؟
روزی که عاشقی بوجود آمد از عدم
گویند: درد عشق بدرمان نمیرسد
من چون زیم؟ که عاشقم و دردمندهم
❈۳❈
ماییم و نیم جانی و هر دم هزار آه
اینک بباد میرود آن نیز دم بدم
چون آب زندگیست قدم تا بفرق سر
خواهم درون جان کنمت فرق تا قدم
❈۴❈
ای پادشاه حسن، هلالی گدای تست
خواهم که سوی او گذری از ره کرم
کامنت ها