هلالی جغتایی:بیار بی وفا عمری وفا کردم ندانستم بامید وفا بر خود جفا کردم ندانستم
❈۱❈
بیار بی وفا عمری وفا کردم ندانستم
بامید وفا بر خود جفا کردم ندانستم
دل آزاری، که هرگز دیده بر مردم نیندازد
بسان مردمش در دیده جا کردم ندانستم
❈۲❈
اگر گفتم که: دارد یار من آیین دلجویی
معاذالله! غلط کردم، خطا کردم، ندانستم
بلای جان من آن شوخ و من افتاده در کویش
دریغا! خانه در کوی بلا کردم ندانستم
❈۳❈
بهر بیگانه باشد خوی او از آشنا بهتر
بآن بیگانه خود را آشنا کردم ندانستم
گرفتم آن سر زلف و کشیدم صد گرفتاری
بدست خویش خود را مبتلا کردم ندانستم
❈۴❈
هلالی، پیش آن مه شرمسارم زین شکایتها
درین معنی بغایت ماجرا کردم ندانستم
کامنت ها