گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:عیدست، برون آی، که حیران تو گردم قربان خودم ساز، که قربان تو گردم

❈۱❈
عیدست، برون آی، که حیران تو گردم قربان خودم ساز، که قربان تو گردم
خاکم برهت، جلوه کنان، رخش برانگیز تا خیزم و گرد سر میدان تو گردم
❈۲❈
جمعیت آسوده دلان از دل جمعست جمعیت من آن که، پریشان تو گردم
زین گونه که از شادی وصلت خبری نیست مشکل که خلاص از غم هجران تو گردم
❈۳❈
من عاجزم از خدمت مهمان خیالت این خود چه خیالست که مهمان تو گردم؟
تا یافتم از شادی وصل تو حیاتی ترسم که: هلاک از غم هجران تو گردم
❈۴❈
بر خاک درت من که و تشریف غلامی؟ ای کاش! توانم سگ دربان تو گردم
گفتی که: بجان بنده ما باش، هلالی تا جان بودم بنده فرمان تو گردم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۳۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها