گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:یار آمد و من طاقت دیدار ندارم از خود گله ای دارم و از یار ندارم

❈۱❈
یار آمد و من طاقت دیدار ندارم از خود گله ای دارم و از یار ندارم
شادم که: غم یار ز خود بی خبرم کرد باری، خبر از طعنه اغیار ندارم
❈۲❈
گفتم: چو بیایی، غم خود با تو کنم شرح اما چه کنم؟ طاقت گفتار ندارم
لطف تو بود اندک و اندوه تو بسیار من خود گله اندک و بسیار ندارم
❈۳❈
گو: خلق بدانند که من رندم و رسوا از رندی و بدنامی خود عار ندارم
بی قیدم و از کار جهان فارغ مطلق کس با من و من هم بکسی کار ندارم
❈۴❈
حال من دل خسته خرابست، هلالی آزرده دلی دارم و غم خوار ندارم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۳۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها