هلالی جغتایی:هر زمان بر صف خوبان بتماشا گذرم چون رسم پیش تو نتوانم از آنجا گذرم
❈۱❈
هر زمان بر صف خوبان بتماشا گذرم
چون رسم پیش تو نتوانم از آنجا گذرم
دارم آن سر که: بسودای تو بازم سر خویش
سر چه کار آید؟ اگر زین سر و سودا گذرم
❈۲❈
زان خط سبز و لب لعل گذشتن نتوان
گر بصد مرتبه از خضر و مسیحا گذرم
هم نشینا، قدمی چند بمن همره شو
که برش طاقت آن نیست که تنها گذرم
❈۳❈
قصر مقصود بلندست، خدایا، سببی
که ازین مرحله بر عالم بالا گذرم
رشته مهر تو گر دست دهد، همچو مسیح
پا بگردن نهم و از سر دنیا گذرم
❈۴❈
من که امروز، هلالی، خوشم از دولت عشق
بهتر آنست کز اندیشه فردا گذرم
کامنت ها