گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:یار گفت: از ما بکن قطع نظر، گفتم: به چشم! گفت: قطعا هم مبین سوی دگر، گفتم: به چشم!

❈۱❈
یار گفت: از ما بکن قطع نظر، گفتم: به چشم! گفت: قطعا هم مبین سوی دگر، گفتم: به چشم!
گفت: یار از غیر ما پوشان نظر، گفتم: به چشم! وانگهی دزدیده در ما می‌نگر، گفتم: به چشم!
❈۲❈
گفت: با ما دوستی می‌کن به دل، گفتم: به جان! گفت: راه عشق ما می‌رو به سر، گفتم: به چشم!
گفت: با چشمت بگو تا: در میان مردمان سوی ما هردم نیندازد نظر، گفتم: به چشم!
❈۳❈
گفت: اگر با ما سخن داری، به چشم دل بگو تا نگردد گوش مردم باخبر، گفتم: به چشم!
گفت: اگر خواهی غبار فتنه بنشیند ز راه برفشان آبی به خاک رهگذر، گفتم: به چشم!
گفت: اگر خواهد دلت زین لعل میگون خنده‌ای
گریه‌ها می‌کن به صد خون جگر، گفتم: به چشم!
❈۴❈
گفت: جای من کجا لایق بود؟ گفتم: به دل گفت: می‌خواهم جزین جای دگر، گفتم: به چشم!
گفت: اگر گردی شبی از روی چون ماهم جدا تا سحرگاهان ستاره می‌شمر، گفتم: به چشم!
❈۵❈
گفت: اگر دارد، هلالی، چشم گریانت غبار کحل بینایی بکش زین خاک در، گفتم: به چشم!

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۴۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حسن سلطانی
2017-06-09T09:42:13
این شعر استقبال از غزل کمال خجندی ست با مطلع:یار گفت از غیرِ ما پوشان نظر،گفتم به چشموانگهی دزدیده در ما می نگر،گفتم به چشم
قاسم آقاوردی زاده
2021-06-30T01:52:19.559231
ناصر یزدی هم توی همین ردیف و قافیه و وزن یک غزل داره با مطلع:گفت ماه من: "به کویم کن گذر" گفتم: "به چشم"گفتمش: "آیم به پا؟" گفتا: "به سر" گفتم: "به چشم"