گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:بهار میرسد، اما بهار را چه کنم؟ چو نیست گلرخ من، لاله زار را چه کنم؟

❈۱❈
بهار میرسد، اما بهار را چه کنم؟ چو نیست گلرخ من، لاله زار را چه کنم؟
باختیار توانم که: راز نگشایم فغان و ناله بی اختیار را چه کنم؟
❈۲❈
اگر چه روی تو خورشیدوار جلوه نماست سیاه رویی شبهای تار را چه کنم؟
قرار عاشق بیدل بصبر باشد و بس چو صبر نیست دل بی قرار را چه کنم؟
❈۳❈
گرفتم این که: شب از می دمی بیاسایم علی الصباح بلای حمار را چه کنم؟
هلالی، این همه غم را توان کشید، ولی غم غریبی و هجران یار را چه کنم؟

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۶۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

Parsaaa
2023-03-20T14:55:53.1921149
بنظر در بیت ۵ ام خمار درست تر است.