هلالی جغتایی:دلم بآرزوی جان نمیرسد، چه کنم؟ بجان رسید و بجانان نمیرسد، چه کنم؟
❈۱❈
دلم بآرزوی جان نمیرسد، چه کنم؟
بجان رسید و بجانان نمیرسد، چه کنم؟
من ضعیف برآنم که: پیرهن بدرم
چو دست من بگریبان نمیرسد، چه کنم؟
❈۲❈
وصال یار محال و من از فراق ملول
چو این نمیرود آن نمیرسد، چه کنم؟
اگر چه شاه بتان شد ز روی حسن، ولی
بداد هیچ مسلمان نمیرسد، چه کنم؟
❈۳❈
مگو که: چند حکایت کنی ز قصه هجر؟
چو این فسانه بپایان نمیرسد، چه کنم؟
هزار نامه نوشتم من گدا، لیکن
یکی بحضرت سلطان نمیرسد، چه کنم؟
❈۴❈
حدیث شوق هلالی، که حسب حال منست
بگوش آن مه تابان نمیرسد، چه کنم؟
کامنت ها