گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:یار بی رحم و من از درد بجانم، چه کنم؟ من چنین، یار چنان، آه! ندانم چه کنم؟

❈۱❈
یار بی رحم و من از درد بجانم، چه کنم؟ من چنین، یار چنان، آه! ندانم چه کنم؟
میروم، گریه کنان، نعره زنان، سینه کنان مست و دیوانه و رسوای جهانم، چه کنم؟
❈۲❈
بی تو امروز بصد حسرت و غم زیسته ام آه اگر روز دگر زنده بمانم چه کنم؟
بی تحمل نتوان چاره عشق تو، ولی من بیچاره تحمل نتوانم چه کنم؟
❈۳❈
چند گویی که: هلالی، دگر از درد منال من ازین درد بفریاد و فغانم چه کنم؟

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۶۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ابوتراب. عبودی
2023-05-16T18:46:37.2876063
باسلام وعرض ادب محضر استادان عزیز و ارجمند    غم هجران تو را چاره ندانم چه کنم؟ مـنِ بیچـاره تحمـل نتــوانم چـه کنم؟ چشم آهو کُش تو ،بُرده زمن صبر و قرار گر که خونابه ز چشمم نچکانم چه کنم؟ از غم هجر تو خونین دل و شیدا گشتم تیر غم را به دل خود ننشانم چه کنم ؟ خط و خالت شرر افکنده به جانم شب و روز دود ِ آهم به خــدا گر نرسانم چه کنم ؟ از خدا می طلبم لحظه ی دیدار تو را حاجتم را  ز خدا گر نستانم چه کنم ؟ سینه ی تنگِ (عبودی) قفسِ مرغِ دل است مرغ ِ دل را زقفس گر نپرانم چه کنم ؟   دیوان ابوتراب عبودی، چاپ دوم